آه ای خدا کمک کن
من بی صدا نمونم
این بغض لعنتی گلوی من و ول نمیکنه با این حال تهوع شدید هنوز هیچ چی نشده وزن کم کردم سر ۲ روز
گوشه های لبم هم مثل مفروشوی مامان بزرگ کشیده شده به هم تنم شوق رفتن لبم شوق خندیدن دلم شوق تپیدن رو از دست داده خدایا یک قوه ای بده که این مرحله رو بگذرونم هر دفعه هم میگم این بد ترین بیچارگی و تا میام از اون در بیام باز یه بدبختی دیگه میاد سرم فکر کنم که دارم امتحان سختی میشم خدا کنه در این بین دیوونه نشم باقیش با کرام الکاتبین چند روز پیش یکی میگفت من استعداد دیوونه شدن دارم بهش گفتم چرا همچین حرفی میزنی گفت آ خه صفری به من غلبه داره من حرفش رو باور نکردم ولی الان میکنم باشه فعلا بای
یه روز دلم گرفته بود ... مثل روزای بارونی ... از اون هوا ها که خودت ... حال و هواشو میدونی ... واسه همین ... همه چیز سیاه شد!!
سلام.ممنون که اومدی سر زدی اما آدرس یاهو رو درست بده.با آی دی غلط چطوری اد کنم؟موفق باشی
سلام
گفته بودی در اولین فرصت اددت می کنم؟؟؟
موفق باشی
سلام: من تازه با بلاگتون اشنا شدم ولی خیلی دلم گرفت امیدوارم این بحرانو به زودی پشت سر بزاری و هیچ وقت هم دیگه این مشکل برات پیش نیاد...موفق باشی
سلام عزیز
وبلاگ زیبایی داری
و نوشته های زیبا
موفق باشی
سروناز جان سلام
خوبی؟
ممنونم که اومدید پیشم...
راستش میدونی ... فکر میکنم یکی این سال ۱۳۸۳ را نفرین کرده ... همه پشت هم بد میارند ... همه مشکلات و سختیهاشون چند برابر شده ... برا من هم امسال سال خیلی سختی بوده ... پشت سر هم گرفتاری و ... خلاصه که خدا آخرعاقبت هممون و امسال بخیر کنه ...
ایشالا زودتر مشکلت حل بشه خانم گل :)
بازم بیا پیشم خوشحال میشم...
شاد و پیروز ... در پناه حق باشی....