دیگه قرمز نمینویسم برا بعضیها سخته بخونن چه جالب . برا من هیچ مشکلی نداره . امشب مهمونی بودم بس که تو مهمونیها خراب کاری کردم آمخته شدم ( عادت کردم )
مستی بهانه کردم و چندان گریستم تا کس نداند آنکه گرفتار کیستم
یه شرح شکایت نوشتم بعد پاکش کردم بی خیال شکایت ما کی هستیم که بخوایم حرفی بزنیم اونایی که این کار کردن خودشون بهتر میدونن چیکار کردن ما دیگه دخالت نمیکنیم . باشه این دل ما بود که شکست رفیق ولی فدای سرت دل چیه جونم بگیر باکیت نباشه . البته یه روز میگمت ولی هنوز روزش نیست .
خدا حافظ برای تو چه آسون بود
ولی قلب من از این واژه لرزون بود
فکر کنم بزرگ شدم البته هنوز نه خیلی بزرگ ولی بزرگتر از قبل شدم جدی تر هم شدم دیگه الحمد الله عقیده مردم اونقدر مهم نیست برام که هر کی ناراضی بود ازم له بشم بمیرم برم زیر زمین . ایشالله محبتم هم بیشتر بشه خوبه و انصاف داشته باشم .
فعلا بای دیگه خوابم میاد
بزرگ شدن را تو چی معنی می کنی ؟!
برای انجام نصف کارهایی که دوست داری
و رسیدن به نصف آرزو هات
همیشه بچه ای
و برای نصفه های دیگه اش
همیشه زیادی بزرگ
و این یعنی زندگی
سلام
بهم سر بزن
لطفا هر دو تا بلاگ
تو یکیش بری آدرس اون یکی هست
(تو لینک ها)
منم یه زمانی خیلی روی حرف مردم حساس بودم اما الان نه که چند تا پیرهن پوسوندم خودم آبدیده شدم دیگه بهم برنمیخوره!!!( خودم نفهمیدم چی گفتم!!!)
سلام دوست جونم
راستی تو کدوم سروناز هستی آیا ؟
اینکه فکر میکنی بزرگ شدی و با حرف دیگرون له نمیشی و تصمیم گرفتی محبتت بیشتر بشه و انصاف داشته باشی ، بهترین تصمیمته :)
من لینکت کردم
یادت نره پیشم بیای
age man baese ranjesh khater mobarak shodam ozrmikham ama nemidunam chera
همچین میگی که فورا به خود میگیریم
اگر رنجوندیمت ببخش. هر موقع هر جا خودت میدونی قصدی نیست...
بعدشم انصاف خوبه ولی توقع انصاف داشتن خوب نیست
خودم خوندم