آپ

سلام اینم از این
گذشت آن زمانی که آنسان گذشت
دوست میدارم تو را هموطن

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون که بیایی

وقتی یکی براتون حرفاشو میزنه ولی شما کاری براش ازتون بر نمیاد چیکار میکنین ؟
من امروز این حال شدم رفتم پیش یه دوست که به حرفاش گوش بدم همین ..
و الان فکر میکنم از من ناقص کاری براش بر نمیاد منم یکی مثل اون بگذریم 

 دیگه دل با کسی نیست دیگه فریاد رسی نیست
آسمون ابری شده ولی خار و خسی نیست

دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره

کوچه ها تاریکن دکونا بستن خونه ها
خاموشن طاقا شکستن از صدا افتاده
تار و کمونچه مرده میبرن کوچه به کوچه