خانه عناوین مطالب تماس با من

گلشن غزل

گلشن غزل

درباره من

من از دروغ خوشم نمیاد از محبت چرا ادامه...

روزانه‌ها

همه
  • خانوم لنگ دراز
  • سمایلی
  • بهارین
  • زیرزمین
  • یاس
  • پیشگام
  • نگارین
  • همسایه
  • گیگیلی
  • بلوط
  • مادر بچه ها
  • بی نظیر

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • چاپ کرد
  • [ بدون عنوان ]
  • شب
  • بعد از یازده سال
  • دعا
  • غر نامه
  • [ بدون عنوان ]
  • سلام علیکم
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • برگشتم
  • یادداشت
  • عکس رنگی عکس
  • عکاسی تا حد .............
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • جت
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • سلام
  • روزگار

بایگانی

  • مرداد 1399 4
  • مهر 1388 1
  • مرداد 1388 1
  • تیر 1388 2
  • خرداد 1388 3
  • اردیبهشت 1388 2
  • فروردین 1388 3
  • اسفند 1387 2
  • بهمن 1387 4
  • دی 1387 4
  • آذر 1387 5
  • آبان 1387 6
  • مهر 1387 13
  • شهریور 1387 7
  • مرداد 1387 6
  • تیر 1387 6
  • خرداد 1387 7
  • اردیبهشت 1387 9
  • فروردین 1387 15
  • اسفند 1386 12
  • بهمن 1386 7
  • دی 1386 1
  • اردیبهشت 1386 1
  • فروردین 1386 5
  • اسفند 1385 1
  • آبان 1385 2
  • مهر 1385 2
  • دی 1384 2
  • مهر 1384 1
  • مرداد 1384 3
  • خرداد 1384 2
  • اردیبهشت 1384 2
  • فروردین 1384 1
  • اسفند 1383 2
  • بهمن 1383 2
  • دی 1383 6
  • آذر 1383 7
  • آبان 1383 2
  • مهر 1383 5
  • شهریور 1383 8
  • مرداد 1383 12
  • آذر 1382 1

آمار : 113651 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • بابا بزرگ شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1386 16:39
    گفتم به چشم که از عقب گل رخان مرو نشنید و رفت عاقبت از گریه کور شد الهی قربونت برم بابایی چقدر مهربون بودی صبح ها میومدی خونمون بعد از اونکه صبحونه خورده بودی و دفتر رفته بودی تازه ساعت ۹ شده بود و ما هم همه خواب میگفتی تنبلا پاشین بعد من مسواک میزدم میو مدم پیشت حافظ برمیدا شتیم فال میگرفتیم بریم مشهد گاهی هم مشاعره...
  • آخرین تیر سه‌شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1386 19:58
    دارم از محدوده وی فی میرم پس فکر کنم تا چند وقت نیام شایدم بیام آدم از فرداش که خبر نداره امشب تلویزیون یه فیلم میخواد نشون بده به اسم اوهام به نظرم شهاب حسینی خیلی برای بازیگر بهتری شدن زحمت کشیده چند روز پیشم فیلم تنگنا نشون داد خیلی اغراق آمیز بود ولی جالب بود . وقتی بچه ها بی ادبن باید چه کار کرد ؟ این نسل جدید که...
  • قاطی پاتی چهارشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1386 17:10
    وای این پستها چقدر بی معنین این نشون میده من این روزا خیلی سرم شلوغه مشکلی نی
  • زندان سه‌شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1386 15:51
    چایی تو زندون مزه میده یا همه چی اونجا تلخه ؟ الکی رفتم تو سایت رضا عطاران عضو شدم که عکساش ببینم یه مشت عکس بی خود بود فقط نمیدونم کجا عکس هنر پیشه ایرونی پیدا کنم این فرنگیها که کافیه یه جا اسمشون کلیک کنی ۱۰۰ تا سایت پیدا میشه . این بچه امروز پر رو شده میخوام لهش کنم ولی میترسم وحشی بشه . انگشتکوچک پای راستم شکسته...
  • فردا جمعه 10 فروردین‌ماه سال 1386 13:27
    روزای جمعه جون میده که آدم بره روی پشت بوم , ولی وقت ندا رم حوصاه هم ندارم خسته ام اساسی . چرا منت میزاری چرا وقتی خیط میشی عوض اینکه خجالت بکشی بدتر پر رو میشی که بگی نه طوری نی چرا اول خودت خودت رو میبخشی بعد منتظری منم قربونت بشم خیلی احمق تصورم میکنی یا خیال میکنی بعد عمری بخشیدنت و پر رو تر شدن تو و نشنیده گرفتن...
  • وی فی پنج‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1386 21:04
    سلام میخواستم یه عکس لپتاپ بندازم نشد حال کردم از وی فی الان چند ساعته وصلم ۳ سوت طول کشید تا وصل شدم تازه با لپتاپ خودم اینم مزید بر علت شادیم داره دنباله فیلم برمودا نشون میده یه هو یادم اومد کارتون بچه ها رو خاموش کردم امروز ۵ شنبه ۹ فروردین سال ۸۶ از دیروز مرتب بارون میاد و هوا دل نشینه الان مهمون داریم کی کیشه ؟...
  • مامان یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 20:21
    جوانی وقت کسب اخرت است . سلام این و آویزه گوشتون کنین بای
  • دل تنها چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 17:46
    سلام به خودم خوبی ؟ نه زیاد چرا ؟ تنهایی بی خیل با توی این دو سال اخیر هر چی هم نوشتی عزیز که ناله است پا شو یه تکون به خودت بده انقدر به گچ دیوار فشار نیار چه کار داری این ۴ روز تعطیل همه همسایه ها با دوستات رفتن تعطیلات و تو اینجا موندی حتما قسمت اینه یه بار هم تو میری اونا میمونن٬ چی میگی؟ دلت میخواست عادی بودی مثل...
  • دل تنها چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 17:46
    سلام به خودم خوبی ؟ نه زیاد چرا ؟ تنهایی بی خیل با توی این دو سال اخیر هر چی هم نوشتی عزیز که ناله است پا شو یه تکون به خودت بده انقدر به گچ دیوار فشار نیار چه کار داری این ۴ روز تعطیل همه همسایه ها با دوستات رفتن تعطیلات و تو اینجا موندی حتما قسمت اینه یه بار هم تو میری اونا میمونن٬ چی میگی؟ دلت میخواست عادی بودی مثل...
  • دوباره پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 16:42
    سلام ٬ یادم میاد یه روز یه آلبالویی بود به من گفت بیا لاگ بزن گفتم بابا بی خیل شو مگه من بیکارم گفت بیا ببین سایت من و بعد بگو دیدم خوشم اومد ٬ بعد به دوستاش سپرد که یک سایت بلاگسکای برام پیدا کنن چون اون روزا بلاگ نام جدید نمینوشت . خلاصه آرمینی لاگشو داد به من و من از اون روز تا ۲ سال بعدش لاگ نوشتم الان هم بعد از ۱...
  • بازگشت گودزیلا پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 00:20
    چرا الان ؟ نمیدونم . چرا امشب نمیدونم.بعد از چند وقت بدون امید به این که بتونم تو وبلاگ عزیزم بنویسم اومدم بازش کردم که نوشت حالا امید نمیبندیم شاید دوباره قطع شد اونوقت میشه شادی بی مورد . ۱۵ تا نظر قشنگ داشتم باورم نمیشد کسی یادم باشه . اصلا آمادگی ندارم بنویسم . نمیدونم چی بگم .از زندگی رازیم البته کشته شدم تا پخته...
  • دوباره شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 16:00
    هی مینویسم اگه یهو رفت کم نیارم الان با مسنجر مشغولم هی هی میس یو آل
  • بعد عمری شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 15:40
    سلام نمیدونم چی شد که شد پست بزارم ولی خدایا متشکرم دلم یه ذره شده بود برای پست گذاشتن دلم خوش است که لاگ دارم آ خیش دلم برای همه تنگ شده ولی کسی دیگه نمیاد چون من که جایی نرفتم همه خیال میکنن من مردم نه بابا زنده ام از همیشه زنده تر چشام باز و همه جا رو دارم میپام از ترس این که دوباره بخورم زمین آآآآآآی چقدر درد داره...
  • پایتخت دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 21:32
    این تهران همچین هم آش دهن سوزی نیستش ها اولا به نظر من میشد این شهر زیبا رو که قبلا زیبا بود به مرکز ادارات تبدیل نکنن که بعد مجبوری هزار تا خونه های چند طبقه یا برج بسازن که آ دما توش جا بشن که دنباله اون هیچ منظره قشنگی هیچ جا نمونه هر جا نگاه کنی یا یه ساختمون سیاه بلند باشه یا مشغول ساخت باشن بعد همه انقدر دنبال...
  • بوتیک پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 17:12
    سلام الان برای بار دوم فیلم بوتیک رو دیدم توی سینما به نظرم اینقدر غمگین نیومده بود که تو خونه وای چه دلگیر من نمیدونم با تغییر دولت وضع فیلمها چی میشه مطمئنا نباید به آ زادی قبل باشه اونوقت دوباره میشیم مثل زمان اول انقلاب فیلمهای سیاه با مفهومهای پیچیده که فقط منتقدین میفهمن چی هستن بگذریم طبق معمول وقتی دلم گرفته...
  • sun جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 00:00
    the sun is up I think about you the coffee cup I think about you you said you love me or you were just being kind Or I am losing my mind
  • سلام شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1384 13:30
    اکه هی یه مشت نوشتم رفتش بی خیال چه خبرها همه دارن چرا کسی نیومده شاید چون من جایی نرفتم آ خه اصلا نمیشه بیام وب چراشم نمیدونم پسرم الان نهارش رو خورد با دختر همسایه جلوی کارتون موش و گربه که فعلا فقط همو ن و نگاه میکنه بگذریم تو همه چاره من من همه بیچاره تو تو همه پاره تن تن همه آ واره تو تو خودت شوق منی شوق منم دیدن...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 15:52
    بی عنوان بد بختی که عنوان نداره هر طرف کلم گپ میخوره به دیوار بمونم یا برم نمیدونم هر چی هست کسی نیست به دادم برسه راستی من بلدم ا هنگ بزارم روی موبایل هی هی حتی کوچیکشم میکنم دستم درد نکنه نه ؟ کی به کی رای میده ؟ سوال تکراری مگه فرقی هم میکنه کی از روی پشت بوم حال میکنه ؟ کی از رنگ قرمز حال میکنه کی دوست داره نعره...
  • رضا یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 15:28
    داشتم فراموشت میکردم اما باز دوباره دیدمت تو غمها غوطه ور شدم چرا؟ داشتم فراموشت میکردم اما تا صدات رسید به گوش من شکستم بی صدا چرا ؟ داشتی میرفتی از خیال من خزونی بود بهار من دیدم تو رو خزونم جون گرفت تو قلب سرد و ساکتم دوباره با نگاه گرم و بیریا و عاشقت زبون گرفت چرا دوباره اومدی صدا رو جون دادی گل بهار و زخم دل...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1384 19:38
    بیا تو خودت بیا تو بیا تو بیا پهلوی من نگاه تو فقط نگاه تو نگاه تو میخوام برای من سلام خوبین همه ؟ هوا همش گرم و سرد میشه آ دم خیال میکنه تابستونه بعد دوباره زمستون میشه بگذریم نمیدونم چی بنویسم اصلا حرفی واسه گفتن ندارم شاید کم کم دیگه نیام کسی کارتون لیلو و ستیچ دوست داره؟ من که خیلی دوستش دارم مخصوصا که همش الویس...
  • پسرم در برابر خودم شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1384 16:20
    قرمز ای رنگ زیبا ئ جاودانه ای که وقتی دل تنگم به دادم میرسی بازگشت مرا مکتوب کن خانوم کو چو لو از بس نیومدم چت تو هم رفتی ولی اشکال نداره بهتره آ قا مهدی خوشحال با شه تا همه اهل عالم من لجبازم این پسرم لجباز تر و لی هر وقت میخوام از ته دل بزنمش یاد کودکی خودم میافتم میبینم از من نه تنها بدتر بلکه بهتره قابل توجه خانوم...
  • عید نوروز جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1384 12:44
    عید نو روز همه جا سبز و قشنگه همه جا آ فتابی و رنگ و وارنگه سلام به همه کسی رضا صادقی گوش میده مثل من ؟ من که خوشم میاد از آ هنگاش چیزی برای گفتن ندارم هنوز نوبت موبایل من نشده و من همچنان از قافله عقبم احساس احتیاج میکنم البته چیزی نمونده به نظر شما ۷۶۱۰ خوبه؟البته همونجور که همه میدوننن هیچی نوکیا نمیشه ولی بعضیا...
  • سلام یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1383 22:21
    برای تعطیلات عید چه برنامه ی دارید ؟ ما میریم به یک جای دور افتاده برای کمک به مریضها که هیچ دکتری بالای سرشون نیست شاید از اونجا بشه آ ن شد شاید نه در هر صورت بگذریم از دیدن همه خوشحال میشم پس به سایت من بیایید خبر جدیدی ندارم پسرم روی پام نشسته و بادوم زمینی میخوره مثل اینکه میفهمه من چی مینویسم با ۲ سال و نیم سن...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1383 00:44
    سلام من نصف همون قبلیم که برگشتم با روحیه ای بهتر البته به لطف اقراص مهدئه و منومه یعنی آ رامبخش و خواب آ‌ور ولی خدا بخواد معالجه ام تموم بشه میشم همون آ دم قبلی همون کلیمانجاروی بلند که آ رزوش بود به ابرا برسه و از شدت هیجان بالاخره کاری میکرد که برسه بگذریم آ ری آ‌ری زندگی زیباست زندگی آ تشگهی دیرنده پا بر جاست گر...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1383 18:10
    یهو قطع شد یادم رفت تا کجا نوشتم بی خیال طرف خیال میکنه من اینجام که فقط مثل پروانه دورش بچرخم اونم مثل شمع برای خو دش بسوزه مگه بال نازنین ظریفم رو از رود گرفتم که براش به آ ب و آ تیشش بزنم بی خی بابا ما نیستیم برو واسه خودت یه بید پیدا کن که عشقش چراغ باشه من گل و بلبل رو ترجیح میدم فکر بلبل همه آ نست که گل شد یارش...
  • مشهد جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1383 17:57
    از مشهد مینویسم اینجا هوا سرد میباشد در حدی که حتی دستاتون نمیخواهین بشورین چه برسه حموم برین ولی شاید الان برم حموم خدا کنه یخ نزنم جالبه جمعه شبه ولی جایی نمیخوام برم اگه قبلا بود حتما تا هایت میرفتم و یه چیزی میخوردم ولی دیگه جوونیام رفت چی بخونم جوونیم رفت و صدام رفته دیگه گل شب توی دلم جوونه کرده راستی کیا خوشگل...
  • واای چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1383 05:27
    سلام ساعت ۵ صبحه باورتون میشه خواب نمیرم بس که شاداب مینویسم اینجا کامنت ریز شده بگذریم شما به پیرزنی که در تخت احتظار مرتب نماز میخونه زیر لب چی میگین ؟ ما میگیم مومن بود و مومن میره خدا رحمتش کنه آاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااخ الان اگه میمردم اصلا ناراحت نمیشدم چون انقدر خوابم میاد که نگین نوید جان نشد...
  • سفر دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1383 13:44
    میخوام برم سفر ولی هنوز که خبری نیست دلم میخواد همیشه تنها باشم ولی نمیشه خدا کنه از خود راضی نشم دلم میخواد برم یه جای دور کسی باورش میشه من هنوز شمال نرفتم ؟ دارم چاق میشم باید رژیم بگیرم کی حال داره برم بمیرم در خلوت خواب رو حتما بخونید خانوما که گول میخورین دارم نقاشی میکنم عین کمال الملک خستگی روحی با خواب و قرص...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1383 01:40
    میخوام برم سفر
  • نوشتنم میاد یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1383 01:33
    سلام من این ۵ کامنت کوتاه و مهربان رو با همه دنیا عوض نمیکنم الان ساعت ۱ خوب باشه نصفه شب دلم میخواد بنویسم با وجودیکه خوابم میاد ولی این افکار خرچنگ قورباغه نمیزارن بخوابم راستی یک متن کوچیک پیدا کردم بچه گیهام نوشتم ولی تاریخ نداشت ولی خیلی با حال بود شاید بنویسمش یه بار دیگه الان کتاب در خلوت خواب رو میخوندم قصه...
  • 187
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • صفحه 5
  • 6
  • 7