خانه عناوین مطالب تماس با من

گلشن غزل

گلشن غزل

درباره من

من از دروغ خوشم نمیاد از محبت چرا ادامه...

روزانه‌ها

همه
  • خانوم لنگ دراز
  • سمایلی
  • بهارین
  • زیرزمین
  • یاس
  • پیشگام
  • نگارین
  • همسایه
  • گیگیلی
  • بلوط
  • مادر بچه ها
  • بی نظیر

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • چاپ کرد
  • [ بدون عنوان ]
  • شب
  • بعد از یازده سال
  • دعا
  • غر نامه
  • [ بدون عنوان ]
  • سلام علیکم
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • برگشتم
  • یادداشت
  • عکس رنگی عکس
  • عکاسی تا حد .............
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • جت
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • سلام
  • روزگار

بایگانی

  • مرداد 1399 4
  • مهر 1388 1
  • مرداد 1388 1
  • تیر 1388 2
  • خرداد 1388 3
  • اردیبهشت 1388 2
  • فروردین 1388 3
  • اسفند 1387 2
  • بهمن 1387 4
  • دی 1387 4
  • آذر 1387 5
  • آبان 1387 6
  • مهر 1387 13
  • شهریور 1387 7
  • مرداد 1387 6
  • تیر 1387 6
  • خرداد 1387 7
  • اردیبهشت 1387 9
  • فروردین 1387 15
  • اسفند 1386 12
  • بهمن 1386 7
  • دی 1386 1
  • اردیبهشت 1386 1
  • فروردین 1386 5
  • اسفند 1385 1
  • آبان 1385 2
  • مهر 1385 2
  • دی 1384 2
  • مهر 1384 1
  • مرداد 1384 3
  • خرداد 1384 2
  • اردیبهشت 1384 2
  • فروردین 1384 1
  • اسفند 1383 2
  • بهمن 1383 2
  • دی 1383 6
  • آذر 1383 7
  • آبان 1383 2
  • مهر 1383 5
  • شهریور 1383 8
  • مرداد 1383 12
  • آذر 1382 1

آمار : 113751 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • گفتگو شنبه 5 دی‌ماه سال 1383 23:18
    گفتی :‌ دوستت دارم گفتم :‌ دوستت دارم گفتی برایم صبر کن گفتم :‌تا آ خر دنیا با تو هستم : دلم نمیخواهد دوستیمون از دست بره : فداکاری بهترین راه با هم بودن :راستش رو بگو : دروغ نمیگم هیچ وقت به هیچ کس : پس چرا به اون خندیدی : قصدی نداشتم ببخشید : چرا نمیایی پیش من : آ مدم :من نیستم تو هم منتظر باش : به جز انتظار کاری...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 5 دی‌ماه سال 1383 12:55
    سلام همه خوبین ؟ منم خوبم . دلم هوای سفر کرده به یک جای دور تنهایه تنها بشینم فکر کنم دلم رو پاک کنم دوباره پر از عشق و وفاش کنم بخندم مهربان باشم دوست داشته باشم به قول دوستام خودم رو هم دوست داشته باشم ولی اگه این نوار زندگی گاهی رو به عقب میرفت خیلی عجیب میشد تا زه یکی میگفت تو اگه دوباره هم به دنیا بیایی دوباره...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1383 10:27
    سلام به همه که آ مدید دیدید و فتح کردید و نظر دادید و شرمنده کردید مرسی من خوبم ولی با وجو د نصایح مشفق و دوستانه شما دلم صاف نشده هنوز البته در تکاپو هستم که فراموش کنم ولی هنوز موفق نشدم ایشالله که بشه بگذریم امروز دیر بیدار شدم هنوز دلم هم نمیخواد هیچ کاری بکنم همه رفتن نمایشگاه آ ثار خانه گی خرید ولی من نه چرا...
  • بازگشت گودزیلا دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1383 21:55
    هیچ وقت شده که احساس شادی از بیخ دل نکنین ها ولی بخواهین ادای شادها رو در بیارین بعدشم فک کنین خل شدین من الان اینجوریم الکی میخندم که گریم نگیره از کامنتها احساس دلگرمی کردم مرسی مینا جان خوب بگذریم امروز عصر رفتم مهمونی نه چندان جالبی که همش چند تا خانم راجع به رژیم صحبت میکردند مجبور شدم دماغم بگیرم بپرم تو موضوع...
  • دلم میخواد بنویسم یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1383 23:51
    سلام نوشتنم میاد ولی چی خدا بدونه مرسی از همه که امدین و نظرهای سازنده دادین نگاه کنین من یه وبلاگ داشتم قبلا الان آدرسش میزارم فقط خواهشا به ارشیو ش سر بزنید ببینید من چه آ دم با حالی بودم بی خیال شاد نمیگم اینا باید همیشه بمونه و همیشه ادم بچه باشه ولی آ خه خیلی جالبم والا اینم آدرسش ولی حتما همه جاش برین ها میخوام...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 13 آذر‌ماه سال 1383 21:28
    با صدای بی صدا مثل یه کوه بلند مثل یه خواب کوتاه یه زن بود یه زن من بودم هی هی هی هی یه زن بیچاره شدم نه فکر کنین غرور م رو از دست دادم نه هنوز روی پاها مم چون من به این زودیها جاخالی نمیدم ولی این و بدونین دیگه عشق و فکرو زندگیم و به پای هیچ کس نمیریزم هیچ وقت هیچ موقع دیگه گول نمیخورم البته ممکنه ظاهرا به نظر بیاد...
  • هایده دوشنبه 9 آذر‌ماه سال 1383 09:00
    آه ای خدا کمک کن من بی صدا نمونم این بغض لعنتی گلوی من و ول نمیکنه با این حال تهوع شدید هنوز هیچ چی نشده وزن کم کردم سر ۲ روز گوشه های لبم هم مثل مفروشوی مامان بزرگ کشیده شده به هم تنم شوق رفتن لبم شوق خندیدن دلم شوق تپیدن رو از دست داده خدایا یک قوه ای بده که این مرحله رو بگذرونم هر دفعه هم میگم این بد ترین بیچارگی و...
  • غم شنبه 7 آذر‌ماه سال 1383 16:56
    کی بود گفت همه غمگینن راست گفت من که از غم دارم میترکم کاوه جان گفتی شاد باش فعلا دوره من نیست که شاد باشم تا میام جای خود بگیرم یه بلای دیگه سرم میاد بدتر از قبلی البته تو خواب ببینین که اینجا بنویسمش احتمالا با خودم به گور میبرمش دیروز یه پست نوشتم راجع به اینکه احساس میکنم یه پنجره پر از ندانسته ها برام باز شده و...
  • خواب پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1383 11:39
    سلام همه خوبن ؟ من دیشب کم خوبیدم بنا بر این امروز تمام مدت نشستم در خانه که مبادا خستگی بر من غلبه کنه بگذریم از همه کسایی که اومدن متشکرم و همه کسایی که نیومدن یه روز یه دختری بود که از کلاس اول یه دوستی داشت خیلی دوستش داشت تقریبا به اون تکیه داشت ولی ظاهرا وانمود میکرد که از اون قلدر تر و خشن تره و اون مراقب...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 27 آبان‌ماه سال 1383 16:18
    جوری دلم میخواد رنگ نوشتم قرمز باشه هر دفعه مثل اینکه بار اولم باشه قرمزش میکنم بگذریم حال همه خوبه من خوبم و دنیا هر روز یک چیز جدید یادم میده مثل بچه های کلاس اولی شدم که هر روزی یه چیز جدید یاد میگیرن و از اینکه قبلا این موضوع رو نمیدونستن تعجب میکنن خوب بهتر از اینه که یه جا در جا بزنم ولی یه چیز رو میخواستم با...
  • لپ تاپ جمعه 22 آبان‌ماه سال 1383 23:43
    سلام بابا با این وسیله تایپ کردن چه سخته ولی دلم خیلی برای یک آپدیت حسابی تنگ شده بود همه خوبن ؟ از همه کسایی که اومدین ممنونم کی با اننتخاب مجدد بوش موافقه ؟ به قول اوبلیکس این رومیها دیوونه ان البته هر کی بود برای من که خیلی فرقی نمیکرد میخواستم از آلبالو جون برای این وبلاگ مجدد تشکر کنم و لی از همه میخواهم یک بار...
  • سه شنبه سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1383 15:37
    سلام به زندگی خوبی .؟ سلامتی ؟ چه خبر ها ؟ اگر از من میپرسی خوبم شکایتی ندارم فقط دل تنگم از سبکی تحمل ناپذیر هستی از تکرار مکررات از نبودن انگیزه برای رفتن به حمام هر شبی پس صبحی می آید و صبحی پس شبی و دیگر هیچ این دور باطل خوردن و دوباره خوردن و دوباره خوردن هم دست از سر ما بر نمیدارد انگیزه انگیزه انگیزه هر کاری...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1383 11:40
    نمیدونم چرا هیچی چاپ نشد نمیدونم چرا هیچ کس ندونست نمیدونم چرا تنها میمونم خسته از این همه ریا میمونم نمیدونم که کجا باید برم به کی باید درد دل رو من بگم شاید از این غصه ها خلاص بشم دوباره شاد و خوشحال و ماه بشم
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1383 21:17
    سلام همه خوبن ؟ آقا من خدای احوال پرسی ام میگین چی ؟توی لاگ هم باید هر لحظه احوال بپرسم الان تو خونه تنهام کسی نیست باهاش حرف بزنم خسته هم هستم بی خیال خستگی وقتی یه کاری رو خوب انجام میدم احساس میکنم آدم مفیدی هستم الان همون احساس رو دارم . محبت یه الماس کوچولو هستش که اگر خوب نگاه نکنی شاید به نظر شیشه بیاد ولی...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 4 مهر‌ماه سال 1383 19:37
    من عاشق عاشق شدنم سلام از همه مرسی اومدین برای یه پست طولانی نقشه میکشم ۳ سوت نفرت تبدیل به عشق شد البته بعد از گریه و زاری زیاد و بعد از ۶ ماه احساس میکنم ۲ تا بال در آوردم و سبک شدم خدایا مرسی خدایا مرسی خدایا مرسی الان دارم میرم مهمونی موهامم مدل مردونه از ته همین الان زدم عاشق ۲ تا قیچیهامم کسی نمیخواد مدل بزنه من...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1383 19:15
    تا حالا ازش متنفر بودم امروز فهمیدم اونم همین احساس رو داره باورتون میشه خوشحال شدم
  • سیمین بهبهانی شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1383 21:58
    من که خیلی کتاب خون شدم تازگی امروز کتاب با قلب خود چه خریدم سیمین خانم رو خوندم جالب بود خیلی نثر قشنگی داشت ملایم و محکم آ‌قا اولا چرا کسی نظر نمیده ثانیا که مرسی میلاد لینکم دادی رابعا یه همه پرسی به نظر شما در عادت میکنیم خانمه آ خر با آ‌قاهه ازدواج کرد یا اینکه نه به خواطر همه ولش کرد که آ خرش همه ولش کردن و تنها...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1383 10:37
    این چه صیغه ایه که یاهو بعد از باز کردن یه میلی میگه اکسپایرد شدی کسی میدونه ؟
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1383 10:30
    وااااااااااای این چه بلایی شد که صفحات نظرات من برای کسی باز نمیشه یا بر عکس بگذریم مسعود جان اگه برای من نوشتی که شرمنده اخلاق ورزشیتم میلاد مهربان جدا بهت جایزه میدن دمت گرم جای لینک ندارم اگه نه لینک میدادم دیشب عادت میکنیم رو تموم کردم شماها هیچ لذتی ازش بردین؟ من که هیچ حالی نبردم این خانم پیرزاد توی همه کتابهاش...
  • تشکر پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1383 12:23
    سلام برای هر کس که به اینجا آ مده میخوام نظر بزارم نمیشه بعدا دوباره میام پیشتون مرسی
  • آپ سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1383 14:24
    سلام اینم از این گذشت آن زمانی که آنسان گذشت دوست میدارم تو را هموطن گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون که بیایی وقتی یکی براتون حرفاشو میزنه ولی شما کاری براش ازتون بر نمیاد چیکار میکنین ؟ من امروز این حال شدم رفتم پیش یه دوست که به حرفاش گوش بدم همین .. و الان فکر میکنم از من ناقص...
  • بی خیالی طی کن پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1383 18:31
    سلام همه خوبین سلامتین ای خدا چقدر یک خواب کوتاه بعد از ظهر حال میده بلندش بده ولی کوتاهش میچسبه بگذریم دلم تنگه برای قدیمها وقتی کو چیک بودم و حساس بودم اگه یکی یه روز یادش میرفت بهم لبخند بزنه مطمئن میشدم که من یه کار بدی کردم و اونو رنجوندم و حالا بد شده اساسی ولی تجربه تلخ زندگی به آ دم میگه بی خیال شو تو که...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1383 13:08
    از کسایی که کامنت گذاشتن هر کار کردم تو سایتتون نشد نظر بدم در هر صورت متشکرم آ مدین من خوبم غمگین نیستم دلم گرفته بگذریم وقتی یه بار به یکی اعتماد کردین سو استفاده کرد بعد از چند وقت دوباره بهش اعتماد میکنین ؟ لطفا جواب منو بدین میخوام یادم بره نمیشه کمکم کنین دیگه دیگه چی بگم بازم مرسی که به فکرم هستین و حرفامو گوش...
  • هیچی پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1383 00:23
    سلام الان یک اتفاق نسبتا بد افتاد برام رفتم دم خونه همسایه کناریم یه چیزی بدم بهش با پای برهنه و پیژامه که ناگهان مهمانهای طبقه بالا آ مدن پایین که آشنا بودن و من به علت ریخت جالب توجهم سلام نکرده و فرار کردم حالا میگین من بی ادبم یا نه هر چی بود که الان گذشت فردا میرم پیش یکی از دوستام باید براش کادو ببرم نمیدونم چی...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1383 01:26
    سلام وااااای چقدر کامنت کاملا شاد شدم و ممنونم از همه که آمدین و انقدر هم دلگرمی دادین از همه ممنون بله عزیزم سر گرم شدم کاری داشت ؟ از برنامه هایه تلویزیون خدا کنه آ دم بخواد سر گرم بشه با یه مورچه هم میشه سرگرم شد بگذریم دیشب یه فیلم وحشتناک دیدم که روح یه کشیش رفت تو تن دختره که پیغامشو برسونه یه کم ترسناک بود ولی...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1383 16:13
    سلام چقدر نا امید اه اه کسی از این لاگ من حالی نبرد نه ؟ از تعداد کامنت ها مشخصه لازم نیست بگین باز کاوه باز زندگی که میگذره باز خودم که تو خیال هستم که خودم باید کا ری واسه خودم بکنم خوب حالا حرفهای شاد برای تشویق روحیه خودم میگم صبر کنید آ ها ن امروز ۱ شنبه هست و امشب یه جا عروسی هست که من دعوت نیستم خوب بی خیال...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1383 00:23
    اگه دست از خشونت برنداری میکشمت
  • [ بدون عنوان ] شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1383 15:41
    هر کسی رو هوسی و هوای کاری در پیش من بیچاره گرفتار هوای دل خویش گفتم به چشم کز عقب گل رخان مرو نشنیدو رفت عاقبت ازگریه کور شد با سلام خوبین همه چرا کسی اینجا نمیاد اگرم میاد چیزی نمینویسه خوب اشکال نداره صبر میکنم صبر چیز خوبیه به چند تا وبلاگ جالب رفتم یکیشون پس زمینه داشت که اشتباهی بستمش نشد باقی رو بگیرم بی خیال...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1383 01:26
    برای دوست داشتنت احتیاج به احساسات کهنه ندارم که سالهاست پوسیدن من یک چیز واقعی و میخوام که ابدی باشه و عمیق
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1383 01:16
    Maybe I didn’t treat u quite as good as I should have Maybe I didn’t hold u Quite as often as I could have Little things I should have said and done I just never took the time u r always on my mind U r always on my mind سلام حرفی واسه گفتن ؟؟؟؟؟ ندارم شا ید هم دارم نمیدونم بده فقط آدم راجع به خودش حرف بزنه نه ؟خوب...
  • 187
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • صفحه 6
  • 7